نیاز به نویسنده جدید

سلام امروز اومدم تا آواتار را معرفی کنم شما می توانید دیگر پست های من رو در وبلاگم دنبال کنید بریم ادامه مطلب

بسیاری از مردم بر شر اینکه آیا آواتار یک انیمه است یا خیر بحث می کنند اما اگر نظر من رو بپرسید آواتار چهارچوب یک انیمه رو به خوبی رعایت کرده و همین باعث میشه که اون رو به عنوان یک انیمه قبول کنیم آواتار از سال 2005 تا 2008 ادامه داشته و در این مدت سه فصل و در مجموع 61 قسمت جذاب داشته است که در این مدت هواداران زیادی رو جذب کرده است و به محبوبیت فراوانی دست پیدا کرده است این انیمه در ژانر اکشن,کمدی و تخیلی است اکشن آواتار در بیشتر قسمت های آن دیده می شود که به زیبایی آن را به تصویر کشیده و لحظه های کمدی و خنده دار که بیشتر آنها به خاطر شخصیت ساکا است چیزی که آواتار را جذاب می کند در واقع قسمت هایی هستند که بیشتر آنها ماجرایی را از ماجراجویی آنگ,کاتارا و ساکا روایت می کند که به شکل زیبایی به داستان ربط دارند که این یک نقطه قوت است.
داستان:100 سال پیش چهار کشور باد,آب,آتش و خاک با صلح در کنار یکدیگر زندگی می کردند تا اینکه کشور آتش این صلح را شکست و به دیگر کشور ها حمله کرد,تنها آواتار که به هر چهار عنصر مسلط بود می توانست جلوی این جنگ را بگیرد که به شکل عجیبی ناپدید شد حال پس از صد سال کاتارا و ساکا دو خواهر و برادر از قبیله آب جنوبی پسری را به نام آنگ با گاو میش پرتده اش را در یک کوه یخ پیدا می کنند که در واقع آواتار است که ۱۰۰ سال در اون کوه یخ بوده و جسمش مثل یک بچه ۱۲ ساله حفظ شده این آغاز ماجراهای این سه نفر برای به پایان رساندن ظلم آتش افزارها و به وجود آوردن صلح در دنیا است.
آواتار موفق شد تا امتیاز فوق العاده ۹/۳ را با ۳۴۸ هزار رای مردمی در سایت imdb کسب کند که واقعا نمره عالی است و خودش دلیل مناسبی برای تماشا آن است.در ادامه ما به معرفی چند شخصیت مهم در انیمه می پردازیم که دارای اسپویل است پس اگر آواتار را ندیدین از اینجا به بعد رو نخونید لایک و کامنت فراموش نشه.

آنگ

شخصیت اصلی داستان ما آن است آخرین باد افزار باقی مانده که در واقع آواتار است که کانادا و ساکا او را در یک کوه یخ با یک گاو میش پرنده حیوان مخصوص باد افزار ها است پیدا می کنند آنگ در ابتدا نمی داند که چه مدت در کوه یخ مانده است به دلیل غیبت صد ساله اون دنیا در جنگ بزرگی که آتش افزار ها راه انداختن شرکت نداشته و وقتی متوجه می شود خود را مقصر می داند او حالا باید به چهار عنصر مسلط شود و به این جنگ پایان ببخشد.آنگ پسری بازیگوش و سر به هوا است و برعکس سن بالای اون هنوز مانند یک بچه ۱۲ ساله فرز و بازیگوش است.

کاتارا

یک دختر آب افزار که از قبیله آب جنوبی است قبیله ای که تمام آب افزار های آن برای جنگ رفته اند و او تلاش دارد تا به تنهایی آب افزاری یاد بگیرد که بسیار دشوار است اما پس از پیدا کردن آنگ با او همراه می شود تا در با او به قبیله آب شمالی رفته و آب افزاری را یاد بگیرد اما وقتی با آن به آنجا می رود با مخالفت آب افزار ها روبه رو می شود زیره آنها به زن ها فقط روش آب درمانی رو آموزش می دهند و کاتارا رو به شاگردی قبول نمی کنند اما زمانی که یک پیر مرد که از استاد های قبیله آب شمالی است با دیدن گردنبند او که از مادربزرگش به او رسیده او را به شاگردی قبول می کند زیرا او سال ها پیش این گردنبند را برای مادربزرگ کاتارا ساخته بود و قرار بود با او ازدواج کند که به دلایلی این اتفاق نیفتاد حالا کاتارا توسط اون آموزش می بینه اون که دختری پر تلاش است خیلی سریع برعکس آنگ که سر به هوا و بازیگوش است آب افزاری را یاد می گیرد و در آینده استاد آب افزاری آنگ می شود.

ساکا

برادر کاتارا هست که او هم مثل خواهرش با آنگ همراه می شود اما اون یک فرد عادی است که که آب افزاری نمی تواند بکند و همیشه از بومرنگی که همراه خودش داره مبارزه می کنه اون همیشه بخاطر نداشتن قدرت در برابر بقیه دوستانش احساس ضعف می کند اما دوستانش اینطور فکر نمی کنند او مغز متفکر گروه است و همیشه نقشه هایی می کشد که در مهمترین نقاط داستان به داد آنها می رسد او در کشور آتش از یک استاد شمشیر زنی را یاد می گیرد ساکا یکی از دوست داشتنی ترین شخصیت های آواتار است و لحظات کمدی زیادی رو برای بینندگان به وجود می آورد.

زوکو

شاهزاده تبعیدی کشور آتش است که بخشی از صورت او توسط پدرش سوزانده شده و سپس او را تبعید کردن زوکو به دلیل دخالت در نقشه جنگ با خاک افزار ها که می خواستن یه گروهان از آتش افزار ها را در آن قربانی کنند تبعید شد زوکو از قربانی کردن این گروهان دلخور بود و مخالفت کرد و در آخر با آن فرمانده یک دوئل گذاشت اما پدرش در این دوئل حاضر شد اون وقتی پدرش اوزای رو دید حاضر به جنگ نشد اما اوزای با بی رحمی صورت او را سوزاند و اون رو همراه عمویش آیرو تبعید کرد حالا زوکو می خواهد آواتار را که تهدید بزرگی برای کشور آتش است را دستگیر کند و به پدرش هدیه کند تا بخشیده شود،غرور افتخار خود را برگردن و به کشورش برگردد.زوکو یکی از مهمترین شخصیت های داستان است او در داستان جان آنگ را به دلایلی نجات می دهد و کم کم نظر خودش رو درباره دستگیری آن تغییر می دهد آنگ که استادی برای آموزش اون در آتش افزاری ندارد زوکو را استاد خود می کند و به این ترتیب زوکو با آنگ و دوستانش دوست می شود و نقش بزرگی در پایان جنگ ایفا می کند و در آخر پادشاه کشور آتش می شود.

تاف

تاف یک خاک افزار نابینا است که خاک افزاری را از گورکن ها حیوان خاک افزارها آموخته است و به یک خاک افزار عالی تبدیل شده او با اینکه نابینا است اما به وسیله پاهای خود و خاک افزاری همه چیز را در روز زمین می بیند پدر و مادر او که از استعداد خاک افزاری او خبر ندارند او را از همه مخفی کرده اند و مانند یک فرد ناتوان با او رفتار می کنند و در تلاش هستند تا از او مراقبت کنند در حدی که حتی وقتی متوجه استعداد او می شوند باز هم می خواهند او را محدود نگه دارند برای همین او همه کارهای خود را مخفیانه انجام می دهد آنگ هم او را در هنگام یکی از این کارهای مخفیانه می بیند زمانی که آنگ دنبال یک استاد خاک افزاری برا آموزش خودش است به مسابقه ای می رود که در آن استادی بزرگ خاک افزاری با هم مبارزه می کنند ناف نیز همیشه در این مسابقات شرکت می کند اما کسی او را نمی شناسد و با لقب راهزن نابینا صدایش می کنند که همیشه به شکل مرموزی پیداش میشه و بعد میره او در آخر از دست خانواده خود فرار می کند و با آنگ‌،کاتارا و ساکا همسفر می شود تا استاد خاک افزاری آنگ شود او نیز آهن افزاری را اختراع می کند و آهن را با برات خاک کمی که در ساخت آهن به کار می رود کنترل می کند.

آیرو

عمو زوکو است که همراه او تبعید می شود او قرار بود که حاکم کشور آتش شود اما زمانی که او در یک جنگ با خاک افزار ها شرکت دارد برادر کوچکش اوزای کودتا می کند و خود را در نبود آیرو جانشین می کند اگر آیرو به جای اوزای فرمانروا آتش میشد این جنگ بخاطر اینکه او فردی خوش قلب و خوب است پایان می یافت.آیرو یکی از شخصیت های خنده دار داستان است که مانند ساکا لحظات کمدی خوبی دارد و عاشق چای است او حرکت دفع ساعقه را اختراع کرده است که بسیار مهم است و بارها جان زوکو و آیرو بخاطر آن نجات یافته است. 

اوزای 

همانطور که گفته شد او با کودتا بر تخت نشست و هدف او این است که هنگام ظهور شهاب سنگ سوزن زمانی که آتش افزار ها قدرتشان بخاطر این شهاب سنگ بیشتر می شود دنیا را فتح کند اما در آخر آنگ قدر آتش افزاری را از او می گرد و او را به زندان می اندازد.

آزولا

خواهر زوکو است یکی از شخصیت های منفی داستان که از کودکی استعداد زیادی در آتش افزاری داشته است و همین باعث شده بود تا اوزای به او توجه بیشتری داشته باشد او موفق میشود ملکه کشور آتش شود اما سلطنت او خیلی طول نمی کشد و زوکو با کمک کاتارا او را شکست می دهند و صلح را پس از شکست اوزای و آزولا به دنیا می آورند.

خب ما توضیحاتی درباره شخصیت های مهمی از داستان دادیم حالا درباره کنترل عناصر صحبت می کنیم همانطور که گفته شد چهار عنصر آب،باد،آتش و خاک چهار عنصر اصلی هستند و چند عنصر فرعی نیز در این بین وجود دارد که آنها را ذکر می کنیم.

باد

باد افزار ها می توانند یا بهتر بگوییم می توانستند باد را کنترل کنند آنها روحیه بسیار زیبای دارند و هیچ وابستگی به جاذبه ندارند حیوان محصوص باد افزار ها گاو میش پرنده است که اکنون تنها آپا حیوان آنگ از آنها باقی مانده است.

آتش

همه عناصر بی جان هستند اما آتش را می توان به موجودی جاندار تشبیه کرد که می تواند ببلعد و رشد کند از همین جهت کنترل آن سخت است اژدهایان موجودات اصلی آتش افزار ها هستند که همه فکر می کنند آخرین آنها توسط آیرو کشته شده است و منقرظ شده اند اما آیرو برای حفظ جان آخرین اژدهایان به دروغ گفته که آن را کشته است تا کسی برای شکار آنها نرود آتش افزار ها هنگام خورشید گرفتگی قدرت خود را از دست می دهند و در آن لحظه آسیب پذیر می شوند و برعکس آن زیر نور خورشید قویتر هستند و هنگامی که شهاب سنگ سوزن بیاید قدرتی بیش از اندازه می گیرند که می توانند با آن دنیا را فتح کنند.

آب 

آب افزار ها زیر نور ماه قویتر هستند و هنگامی که ماه کامل باشد آنها قویتر می شوند اما روح ماه و آب جاودانگی خودشون رو دادن تا به دنیای انسانها بیان آنها به صورت دو ماهی در قسمتی مقدس از قبیله آب شمالی هستند و آسیب پذیر هستند و همین دردسر ساز می شود زیرا با مرگ آنها همه چیز برای ای افزار ها بهم می ریزد.

خاک

خاک عنصر سختی است و کنترل آن هم سختی خود را می خواهد خاک افزار ها می توانند با ارتشاعات زمین را حس کنند و خاک را کنترل کنند و پستی بلندی به وجود بیاورند.

خب تا اینجا چهار عنصر اصلی تعریف شد حالا بریم سراغ عناصر فرعی.

خون افزاری

آب افزار ها زیر نور ماه قدرت زیادی دارند اما زیر نور کامل ماه قدرتی وحشتناک به دست می آورند کهیک پیرزن آب افزار آن را اختراع کرده است و کس از آن خبر ندارد او می تواند خون درون بدن هر کسی را کنترل کند و برای همین او کنترل بدن هر کسی رو در زیر نور کامل ماه به دست می آورد و آن را هنگامی که به کاتارا یاد می دهد کاتارا اون رو شکست نی دهد و خون افزاری را روی کسی انجام نمی دهد.

ماسه افزاری

کاری است که خاک افزار های صحرا انجام می دهند و خاک افزار ها در آن خیلی خوب نیستن آنها می توانند شن و ماسه را کنترل کنند.

آهن افزاری

تاف برای اولین بار وقتی داخل تله آهنی افرادی که پدر و مادرش فرستاده بودن آن را اختراع کرد او با کنترل خاکی که در ساخت آهن به کار می روند آهن را کنترل می کند.

خب ما در این پست آواتار را معرفی کردیم امیدوارم از دیدن اون نهایت لذت رو ببرید لطفا به پست های دیگه من هم سر بزنید تا پست بعد لطفا لیک کنید و کامنت بزارید قرمز کردن اون قلب هم کافیه کار راحتیه.